جدول جو
جدول جو

معنی حلق آویز - جستجوی لغت در جدول جو

حلق آویز
(حَ)
بحلق آویخته. بدارکشیده
لغت نامه دهخدا
حلق آویز
بدار آویخته
تصویری از حلق آویز
تصویر حلق آویز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دل آویز
تصویر دل آویز
(دخترانه)
دلچسب، دلکش، آویزه دل، زیبا، دلنشین، محبوب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گل آویز
تصویر گل آویز
(دخترانه)
مرکب از گل + آویز (آویخته شده)
فرهنگ نامهای ایرانی
(مَ / مِ)
دست به گریبان. دست به یقه. مرکب است از گلو و آویز. آویختن
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ)
بحلق آویختن کسی را یا خود را تا خفه شود و بمیرد. آویختن از گلوگاه. در گلو طنابی کرده آویختن کشتن را
لغت نامه دهخدا
(فَ / فِ کَ دَ)
بحلق آویختن. آویختن از گلوگاه
لغت نامه دهخدا
تصویری از دل آویز
تصویر دل آویز
مطلوب مرغوب دلخواه، خوشبو معطر
فرهنگ لغت هوشیار
اعدام کردن، به دار آویختن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خفه شدن در اثر بسته شدن حلق
فرهنگ گویش مازندرانی